مقاله تامین مالی برون ترازنامه ای
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
تاریخچه
تعریف تامین مالی برون ترازنامه ای
ابزارهای تامین مالی برون ترازنامه ای
عوامل موثر در اجرای تامین مالی برون ترازنامه ای
پیشینه تحقیق
تأثیر متغیرهای برون ترازنامه ای بر اظهارنظر حسابرسان
نتیجه گیری
منابع و مأخذ
چکیده
در این مقاله، ابتدا تاریخچه برون ترازنامه ای را ذکر کرده و سپس تامین مالی برون ترازنامه ای را تعریف کرده و ابزارهای تامین مالی برون ترازنامه ای را مورد بررسی قرار داده و همچنین پیشینه تحقیقات کاربردی که در سطح جهان مورد بحث قرار گرفته را عنوان می کنیم و در پایان تاثیر متغیرهای تامین مالی برون ترازنامه ای بر اظهارنظر حسابرسان ارائه گردیده است.
مقدمه
یکی از مهمترین تصمیمات مدیریت مالی، اتخاذ تصمیماتی در مورد نحوه تامین مالی برای شرکت می باشد که شامل تصمیماتی همچون ساختار مالی و ساختار سرمایه و همچنین تعیین بهترین شیوه تامین مالی و ترکیب آنها است. حال شرکتها برای تامین مالی راههای مختلفی از قبیل وام بانکی، استقراض خارجی، انتشار سهام، انتشار اوراق مشارکت و.... می باشد که یکی از روشهای تامین مالی که امروزه مورد توجه مجامع جهانی قرار گرفته، روش تامین مالی برون ترازنامه ای می باشد که شرکت از طریق استفاده از ابزارهای متفاوت که این روش دارا می باشد تامین مالی می کند. به طور کلی شرکت از طریق ابزارهای این روش نقدینگی شرکت را افزایش می دهد یعنی شرکت می خواهد ضمن تحصیل دارایی، آن دارایی و بدهی مربوط به آن در ترازنامه نشان ندهد و همچنین استفاده از این ابزارها جهت تامین مالی، بازده و ریسک عملیاتی و در نهایت ارزش شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد.
تاریخچه
1) بیانیه فنی شماره 603 تامین مالی برون ترازنامه ای و حساب آرایی اولین بیانیه حسابداری در مورد تامین مالی برون ترازنامه ای، در سال 1985 توسط انجمن حسابداری خبره انگلیس و ویلز(ICAEW) منشر شد است. بیانیه های فنی منتشر شده توسط کمیته فنی انجمن حسابداذان خبره انگلستان و ویلز برای کل حسابداران لازم اجرا نیستند ولی قبل انتشار استاندارد های مربوطه، آگاهی و راهنمایی های لازم را ارائه می کند. قسمت سوم بیانیه 603، تفاوت های بین "حساب آرایی" و "تامین مالی بون ترازنامه ای" را به این صورت بیان کرده است:
تامین مالی برون ترازنامه ای: سرمایه گذاری یا افزایش سرمایه (افزایش فعالیت های عملیاتی) شرکت طبق ضوابط قانونی و میثاق های پذیرفته شده حسابداری که تمام یا بخشی از ان تامین مالی، در ترازنامه نشان داده نشود، تامین مالی برون ترازنامه ای گفته میشود.
حساب آرایی: به معاملاتی که هدف از انها چیدن عناصر صورت های مالی به نحوه است که صورت های مالی واحد اقتصادی گمراه کننده شود یا معرف واقعیت مالی شرکت نباشد حساب آرایی گفته می¬¬¬¬¬¬¬¬شود این معاملات عمدتا در پایان سال صورت می گیرد.
2) بیانه پیشنهادی شماره 42 حسابداری معاملات با اهداف خاص
پس از انکه بیانه فنی شماره 603، به وضوح از عبارت های تامین مالی برون ترازنامه ای و حساب آرایی در عنوان خود استقاده کرد. گام بعدی با انتشار پیش نویسی توسط کمیته استاندارد های حسابداری، در سال 1988 برداشته شد. نکته قابل توجه این است که در عنوان بیانه پپیشنهادی شماره 42، از اشاره به کلمات تامین مالی برون ترازنامه ای و حساب آرایی پرهیز شده است این بیانیه مانند بیانیه فنی 603 از یک شیوه عمومی استفاده کرد اما این شیوه مورد انتقاد برخی از مفسرانی قرا گرفت که احساس می کردند دستورالعمل واضح تری مورد نیاز است.
3) بیانیه پیشنهادی شماره 49 انعکاس ماهیت معاملات در دارایی ها و بدهی ها (1990)
با آمدن بیانیه پیشنهادی شماره 49، بیانیه پیشنهادی شماره 42 جای خود را به آن داد. از آنجایی که بیانیه پیشنهادی شماره 42 از یک شیوه عمومی پیروی می کرد، این احساس به وجود آمد که دستور عمل کاربردی تری مورد نیاز است، بنابراین بیانیه پیشنهادی شماره 49 یک سری برنامه های کاربردی اضافه شد.
4) بیانیه پیشنهادی تحقیقات مالی شماره 4 (1993) گزارشگری محتوای معاملات
بیانیه پیشنهادی شماره 49 ( که در سال 1990 توسط کمیته استاندارد های حسابداری انگلستان منتشر شده بود) در سال 1993 جای خود را به بیانیه پیشنهادی تحقیقات مالی شماره 4 با عنوان گزارشگری محتوا معاملات داد. روش هر دوی این بیانیه ها شبیه به هم و تفاوت اساسی آنها در نحوی نمایش حساب های دریافتنی به صورت خالص ارزش بازیافتنی بود.
5) بیانیه تحقیق مالی شماره 5 (1994) گزارشگری محتوای معاملات
بیانیه پیشنهادی تحقیقات مالی شماره 4 در سال 1995 به استاندارد تبدیل شد. اصول مطرح شده در بیانیه تحقیق مالی شماره 5 به طور کلی شامل همان مواردی بود که در بیانیه پیشنهادی تحقیقات مالی شماره 4 وجود داشت. فقط تحقیق مهم مربوط به واگذاری حساب های دریافتنی نزد عامل ( عمدتا بانکها) و حذف آنها از حساب مطالبات در ترازنامه فروشنده می باشد. هدف بیانیه تحقیق مالی شماره 5 در قسمت اول این استاندارد، بدین صورت بیان شده است:
هدف این است که از محتوای معاملات گزارش شده در صورت های مالی اطمینان حاصل کنیم. همچنین اثر اقتصادی معاملات شرکت و دارایی های تحصیل شده، بدهی ها ، سود و زیان، باید به طور منصفانه در صورت های مالی شرکت نشان داده شود.)دستگیر و سلیمانیان،1386،ص2 و 3)
تعریف تامین مالی برون ترازنامه ای
عبارت است از نوعی تامین مالی که بیشتر شرکتها برای جلوگیری از افزایش بیش از اندازه در اهرم مالی و نقص قراردادهای بدهی شان سعی می کنند عملیات خود را با نشان ندادن بدهی در ترازنامه تامین مالی کنند. (تقوی و اسماعیل زاده مقری و احمد شعر بافی و زمانیان، 1389، ص 5)
ابزارهای تامین مالی برون ترازنامه ای
به طور کلی می توان 5 نوع از ابزارهای تامین مالی را به شرح زیر به عنوان ابزارهای تامین مالی برون ترازنامه ای دانست:
1) اجاره های عملیاتی
با توجه به تعریفی که ریاحی بلکویی (1998) ارائه کرده است، اجاره یک توافق یا قرار داد بین دو یا چند طرف می باشد که طی این قرارداد اجاره دهنده موافقت می کند دارایی را تحصیل و به مالکیت خود در اورد و از مزیت های مالیاتی ناشی از استهلاک و اجاره آن بهره مند شود. اجاره کننده نیز موافقت می کند که از دارایی مورد اجاره استفاده و حق اجاره تعیین شده توسط موجر( اجاره دهنده) را بپردازد. حق اجاره مذکور بابت جبران بخشی از سرمایه گذاری انجام شده توسط اجاره دهنده، منسوخ شدن تکنولوژی، مخاطره ناشی از کاهش ارزش فروش در زمان فروش مجدد دارایی و احتمال از بین رفتن آن توسط اجاره کننده می باشد. خصوصیتی که انگیزه روی آوردن شرکت ها به اجاره ها را تقویت می کند امکان اجرای تامین مالی خارج از ترازنامه است که این امر از طریق نشان ندادن دارایی ها و بدهی ها در صورت های مالی برای اجاره کننده حاصل شده و در نتیجه، نسبت اهرمی و نسبت های سودآوری ( بازده دارایی ها، بازده سرمایه گذاریها و بازده حقوق صاحبان سهام) بهتر از زمانی نشون داده می شود که دارایی خریداری شده باشد؛ هر چند که این عمل نوعی حساب آرایی دانسته شده و اخلاقی تلقی نمی گردد.
2) فروش حسابهای دریافتنی
سه نوع نحوه عمل حسابداری برای فروشنده حساب های دریافتنی وجود دارد که عبارتنداز: عدم شناسایی دارایی و بدهی، شناسایی همزمان دارایی و بدهی، شناسایی جداگانه دارایی و بدهی ناشی از فروش حسابهای دریافتنی. در وضعیت عدم شناسایی داریی و بدهی، عمل فروش حسابهای دریافتنی، یک نوع ابزار تامین مالی خارج از ترازنامه تلقی می گردد. در این نحوه عمل، مطالبات ناشی از حسابهای دریافتنی با دیون ناشی از فروش آنها تهاتر خواهد شد.
3) تامین مالی پروژه های خاص
بر اساس یافته های فینرتی(1996) مراحل کلیدی تامین مالی پروژه های خاص به این صورت است که پس از آغاز پروژه، درآمد ها و هزینه ها صرفنظر از هزینه های اولیه پروژه شناخته می شوند. علت این امر، جدایی مالکیت پروژه از متصدی آن( انجام دهنده آن) می باشد. این بدان معنی است که شرکتهایی وجود دارد که مسئولیت انجام پروژه ها را بر عهده می گیرد و این نوع شرکت ها نوعی تامین مالی کننده خارجی تلقی می شوند. معمولا یک شرکت زمانی ازاین نوع تامین مالی استفاه می کند که دارای توانایی مالی محدودی باشد و یا اینکه راه دیگری را که از نظر هزینه معقول باشد، نیافته باشد. تامین مالی پروزه های خاص را می توان تامین مالی منابع محدود نیز نامگذاری کرد.
تامین مالی پروژه های خاص دارای ویژگیهای کلیدی زیر است:
الف) توانایی مالی محدود متصدی پروژه( کامل کننده پروژه)
ب) جدایی واحد انتفاعی( مالک پروژه) از متصدی پروژه
ج) امکان انجام تامین مالی با هزینه های کمتر
4) برون سپاری
مطابق با نظرات آنتونوچی(1998) برون سپاری عبارت است از فروش یک بخش از واحد تجاری به همراه پرسنل و تجهیزات تولیدی که واحد تجاری قبلا ازیک شرکت خارجی تحصیل کرده¬ وسپس انعقاد قرارداد ساخت تجهیزات و یا انجام خدمات با ویژگیهایی که خود تعیین می کند با شرکت دیگر. برون سپاری با مزیت های زیادی همراه است و در مقابل معایبی را نیز به همراه دارد. برون سپاری نوعی تامین مالی منصوب می شود زیرا در صورت عدم استفاده از این شیوه، تجهیزات یا خدمات مذکور می بایست به صورت داخلی فراهم گردد. ویژگی اصلی تامین مالی از طریق برون سپاری واگذاری مسئولیت تهیه تجهیزات و خدمات یه سایر شرکتها است.
5) تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار
شاو(1991) تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار راعبارت از دسته بندی کردن مجموعه از دارایی ها از قبیل وام ها و حساب های دریافتنی و واگذاری این مجموعه از دارایی ها به یک امین( مانند بانک) به عنوان وثیقه می داند. سپس( امین) بانک مذکور با پشتوانه دارایی های وثیقه گذاشته شده، می تواند اوراق بهادار در انواع مختلف منتشر و به عموم عرضه نماید. وجوه حاصل از انتشار اوراق مذکور به صورت وام به شرکت پرداخت می شود. بنابراین تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار را می توان به این صورت تعریف کرد: فرآیندی که در طول آن دارایی های غیر نقدشونده با یک شیوه مدیریتی بهتر به دارایی های زود نقد شونده تبدیل می شود. در اینجا اغلب تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار باعث می شود که اوراق بهادار با صرف منتشر شود زیرا مخاطره ان در سطح پایین قرار دارد. این امر باعث می شود که هزینه تامین مالی شرکت کاهش پیدا کند در این شیوه از تامین مالی با توجه به اینکه هیچ گونه بدهی شناسایی نمی شود( زیرا همانند فروش دارایی ها از ترازنامه حذف و به جای آنها وجه نقد دریافت می شود) عمل مذکور نوعی تامین مالی خارج از ترازنامه محسوب شده و نسبت های کلیدی بهبود پیدا می کند، در ضمن این امکان نیز برای شرکت فراهم می شود که از وجه نقد بی نیاز شده و حجم فعالیت های تجاری خود را بدون افزایش سرمایه، گسترش دهد.
تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار دارای ویژگی های زیر می باشد:
الف) یک کاسه کردن دارایی های مشابه
ب) کاهش ریسک اعتباری از طریق افزایش اعتبار
پ) سرمایه گذاران بر روی دارایی شرکت سرمایه گذاری می کنند، نه بر روی شرکت.
با توجه به اینکه ساختارهای اقتصادی و نیز قوانین و مقررات آمره، امکان بکارگیری از کلیه ابزارهای مذکور را در ایران ممکن نمی سازد. (مرادزاده فرد و فرامرز، 1388،ص 3 و 4 و 5 و 6)
عوامل موثر در اجرای تامین مالی برون ترازنامه ای
تامین مالی برون ترازنامه ای، به دلایل گوناگون در شرکت ها انجام می شود، اما عمده ترین آن ها مربوط به موارد زیر می گردد:
1) تاثیر بر نسبت های اهرمی
عدم انعکاس برخی از اقلام بدهی در ترازنامه ای شرکت ها، نسبت های اهرمی( نسبت های بدهی) را کمتر نشان می دهد. از دید سرمایه گذاران، شرکت های با نسبت اهرمی بالا، شرکت های با ریسک بالا تلقی می شوند و به نظر می رسد مدیران شرکت ها سعی دارند نسبت های اهرمی را در محدوده ای قابل اطمینان حفظ کنند.
2) تاثیر بر سود(زیان) و نسبت سود آوری
برخی شیوه های تامین مالی برون ترازنامه ای، علاوه بر تاثیر روی ترازنامه، اثر مثبتی نیز روی عدد سود گزارش شده دارند. این شیوه تامین مالی به خصوص هنگامی بیشتر استفاده می گردد که پاداش مدیران بر اساس سود گزارش شده سالانه بوده و میزان آن با سود رابطه مستقیم داشته باشد. از طرفی، نشان ندادن دارایی ها در ترازنامه، به دلیل انجام تامین مالی برون ترازنامه ای و منظور نکردن استهلاک این دارایی ها در سود و زیان، موجب افزایش سود و از سوی دیگر، موجب نزخ بازده دارایی ها (ROA) می شود.
برخی شیوه های تامین مالی برون ترازنامه ای، منافعی از نقطه نظر مالیاتی دارند. بنا به نوع عامل به وجود آورنده این شیوه تامین مالی، موارد مذکور می تواند مورد توجه واقع شود. در صورتی که ساختار تامین مالی برون ترازنامه ای اثر مالیاتی داشته باشد تاثیر مستقیمی بر جریان های نقدی و در نهایت ثروت سهامداران دارد. البته ممکن است که به صورت غیر مستقیم یا منفی بر ثروت سهامداران تاثیر بگذارد به عنوان مثال، می توان به هنگامی اشاره کرد که سهامداران متاثر از تغییرات ظاهری به وجود آمده از حسابداری ساختگی، سهام خود را بفروشد. )دستگیر و سلیمانیان،1386،ص1 و 2)
پیشینه تحقیق
خلاصه برخی از تحقیقات انجام شده درباره تامین مالی خارج از ترازنامه به شرح زیر است:
دهاوان (1997) بیان کرده است که اگر جریان اطلاعات آزادانه باشد، می توان چنین نتیجه گرفت که تامین مالی خارج از ترازنامه از طریق بهبود در نسبت های کلیدی باعث افزایش ارزش شرکت می گردد. در پاسخ تحقیق دهاوان، تحقیقی که توسط آکرلف (1997) انجام شده، چنین نتیجه گیری کرده که در واقع اطلاعات می تواند به صورت کاملا آزادانه جریان داشته باشد و هرینه های سنگین و پیچیدگی های مربوط، منجر به تضعیف حریان اطلاعات می شوند. در این تحقیق به این پرسش که آیا تامین مالی خارج ترازنامه منجر به ارزش افزایی برای شرکت می شود یا نه، پاسخ داده نشده است.
لمون و شالهایم(1998) بیان کرده اند که اجاره عملیاتی نسبت به اجاره سرمایه ای بخش بزرگتری از ساختار واقعی سرمایه شرکت را تشکیل می دهد و سطح بالای استفاده از اجاره عملیاتی تا حدود زیاد بدلیل مزایای ناشی از مدیریت ترازنامه که از اجاره عملیاتی حاصل می شود، بوده است.
تحقیق کامپوباسو(2000) نشان داد که تامین مالی خارج ترازنامه ای یکی از روشهای تامین مالی است که ساختار سرمایه موجود شرکت را شکل داده و منحنی ریسک را بهبود می بخشد.
لیگ و اورن(2000) تحقیقی را تحت عنوان "تامین مالی خارج ترازنامه چگونه سبب ایجاد ارزش برای شرکت می شود" انجام داده اند. در این تحقیق چهار عامل کلیدی که به منظور قضاوت درباره ارزش ایجاد شده برای یک شرکت می بایست مدنظر قرار داده شوند، معرفی شده است. این چهار عامل عبارتند از: هزینه، اختیارات مدیریتی، انتقال ریسک، هزینه های انجام معامله/ عدم تقارن اطلاعاتی. سپس از طریق تغییر در هر یک از عامل های مذکور، تأثیر هر یک از ابزارهای تامین مالی خارج ترازنامه بر ایجاد ارزش مورد بررسی قرار داده شده است. نتایج تحقیق به این صورت بوده است که تامین مالی خارج ترازنامه از طریق تغییر در چهار عامل مشروحه بالا موجب ارزش افزایی می شود.
گراف(2001) در تحقیقی تحت عنوان "تامین مالی خارج از ترازنامه ای شرکت ها با اجاره عملیاتی: چگونگی تمایز بدهی از اجاره" به این نتیجه رسید که تامین مالی خارج ترازنامه به جای تامین مالی از طریق بدهی و گزارش آن در ترازنامه می تواند راهکار مناسب تری برای تحصیل دارایی های مشهود باشد.
لی لند و اسکارابوت(2003) در تحقیقی تحت عنوان "همکنشی مالی و نتیجه مطلوب از شرکت: دلالت بر ترکیب شرکت ها و تامین مالی خارج از ترازنامه" با استفاده از مدل میلر و مودیگیلیانی که برای همکنشی مالی و دستیابی به اهداف مطلوب شرکت ها ارائه شد، نشان دادند که تامین مالی خارج از ترازنامه بدلیل شکل دهی ساختار سرمایه به نحوه مناسب، ارتباط مستقیم با همکنشی مالی و اهداف مطلوب متصور شرکت ها دارد.
میلز و نیوبری(2004) در تحقیقی تحت عنوان" تامین مالی خارج از ترازنامه شرکت و بدهی مالی مختلف: شواهدی از گزارش مالیاتی گوناگون" به مطالعه میزان صرفه جویی مالیاتی ناشی از فعالیت های تامین مالی خارج از ترازنامه و مقایسه آن با شرکت های فاقد اینگونه تامین مالی پرداختند. آنان با در نظر گرفتن صورت های مالی شرکت های بزرگ از سال 1989 الی 2001 ابراز کردندکه فعالیت تامین مالی خارج از ترازنامه صرفه جویی مالیاتی بیشتری را در مقایسه با عدم استفاده از این نوع تامین مالی به همراه دارد.
نیو و ریچاردسون(2004) در تحقیقی تحت عنوان "کیفیت سود، ریسک تامین مالی خارج از ترازنامه و رویکرد ترکیب مالی و حسابداری برای انتقال دارای مالی" به مطالعه ریسک ناشی از فعالیت های تامین مالی خارج از ترازنامه پرداختند. آنان با بررسی صورته های مالی شرکت هایی که از این نوع تامین مالی در طی سالهای 1997-2001 استفاده کردند، نشان دادند که ریسک ناشی از اینگونه فعالیت های تامین مالی مشابهه ریسک (β) در مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) می باشد. در ضمن انان مشاهده کردند که منافع وارده به شرکت ناشی از فعالیت های تامین مالی خارج از ترازنامه بیش از ریسک تحمیل شده آن می باشد.
لیم، من و میهو(2005) تحقیقی را تحت عنوان "ارزیابی بازار تامین مالی خارج از ترازنامه" انجام دادند. آنها چنین بیان کردند که اجاره عملیاتی یکی ازمهم ترین شکل های تامین مالی خارج از ترازنامه است که در یاداشت های توضیحی صورت های مالی گزارش می شود، در حالی که تاثیر آن روی کاهش نسبت بدهی به چشم نمی آید.
آنها تاثیر اجاره عملیاتی بر نسبت بدهی را با تاثیر سایر بدهی هایی که در ترازنامه داده می شود مقایسه کردند و به این نتیجه رسیدند که:
اجاره عملیاتی برای ارزیابی کنندگان واحد تجاری از اهمیت کمتری نسبت به سایر بدهی هایی که در ترازنامه نشان داده می شود، برخوردار است.
تاثیر بدهی ناشی از اجاره عملیاتی بر بازده شرکت، شبیه تاثیری است که بدهی های ترازنامه ای بر بازده شرکت دارد. این یافته ها نشان می دهد، در حالی که بدهی ناشی از تامین مالی خارج از ترازنامه ممکن است در کاهش نسبت بدهی موثر باشد اما نمی تواند بازار را فریب دهد.
ولی جی(2006) تحقیقی تحت عنوان " فعالیت های خارج از ترازنامه، ثبات درآمد ها و قیمت سهام: شواهدی از اجاره های عملیاتی" ، را در دانشگاه میشیگان انجام داده است. در این تحقیق چگونگی کاربردی افشای اطلاعات در رابطه با اجاره های عملیاتی در یاداشت های توضیحی صورت های مالی و پیش بینی درآمدها و بازده سهام آتی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان داد که افزایش در فعالیت های اجاره عملیاتی منجر به کاهش درآمد های آتی می شود. یافته های مذکور با نزولی بودن بازده نهایی سرمایه گذاری در اجاره های عملیاتی سازگار است. آزمون های نهایی نشان داد که سرمایه گذاران به طور کامل انتظار ارتباط منفی بین فعالیت های اجاره عملیاتی خارج از ترازنامه و درآمد های آتی را دارند.
ژانک(2007) تحقیقی با عنوان "نتایج اقتصادی تامین مالی خارج از ترازنامه: شواهدی از سرمایه گذاری به روش ارزش ویژه" را انجام داده است. در این رساله مشخصات ونتایج بکارگیری نوع خاصی از ابزارهای تامین مالی خارج از ترازنامه تحت عنوان سرمایه گذاری به روش ارزش ویژه به صورت تجربی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تجربی این تحقیق همراه با پیش بینی های تئوریکی نشان داده است که شرکت هایی با هزینه نمایندگی بالا، دارای عدم تقارن اطلاعاتی بالا و در نتیجه دارای انگیزه های مخاطره آمیز زیاد، به احتمال بیشتری سرمایه گذاری به روش ارزش ویژه را به عنوان منبع تامین مالی انتخاب می کنند. (مرادزاده فرد و فرامرز، 1388،ص 7 و 8 و 9 و 10)
تأثیر متغیرهای برون ترازنامه ای بر اظهارنظر حسابرسان
تحقیقات نشان داده است که عوامل کیفی مانند تامین مالی برون ترازنامه ای، رابطه مستقیمی با تصمیم گیری حسابرسان، برای ارائه نظر مشروط با بند تداوم فعالیت، دارد(کلین من و آنانداراجان، 1999) بین توقع استفاده کنندگان از حسابدارن با وظایفی که آنها برای خود متصور هستند، شکافی وجود دارد که به آن شکاف انتظارات می گویند(گای و سالیوان، 1988)
این شکاف از آنجایی بروز می کند که توافقی بر سر مسئولیت حسابرس- در تعیین وضعیت تداوم فعالیت شرکت ها مخصوصا در مواردی وجود ندارد که شرکت ها پس گرفتن گزارش مقبول حسابرسی ورشکست می شوند. به عنوان مثال( گایگر و دیگران، 1995) اعلام کردند که طی بررسی های آنها 40 تا 45 درصد شرکت هایی که ورشکست شده اند در سال قبل از ورشکستگی، گزارش مشروط حسابرسی گرفته بوده اند. در نتیجه این باعث بی میلی استفاده کنندگان از صورت های مالی می شود هنگامی که تصور می کنند، حسابرسان به وظیفه خود عمل نکرده اند که افشای محتوای صورت های مالی و مرتبط بودن آن جهت تصمیم گیری استفاده کنندگان است.
بر همین اساس بیانیه استاندارد حسابرسی شماره 59 رهنمودی برای حسابرسان ارائه کرد که طبق آن، ارزیابی دقیق تری نسبت به وضعیت تداوم فعالیت شرکت ها داشته باشند. هدف بیانیه این بود که از طریق تعامل بیشتر استفاده کنندگان، شکاف انتظارات را کاهش دهد و مسئولیت حسابرسان در افشای امکان عدم تداوم فعالیت شرکت ها را افزایش دهد. حال در این زمینه پژوهش های بسیاری صورت گرفته که در اکثر مدل ها تاثیر عوامل کمی را بر تداوم فعالیت شرکت ها بررسی کرده اند. در این میان، پژوهش های جدیدی صورت گرفته که عوامل کیفی را مبین تعیین وضعیت تداوم فعالیت شرکت ها می دانند. به عنوان نمونه(کلین من، 1999) دریافت که حتی اخبار خوب و بد از وضعیت تداوم فعالیت شرکت قبل از ارائه گزارش حسابرسی، بر اظهارنظر حسابرسان موثر است و به طور کلی به این نکته تاکید دارد در شرکت هایی که از روش های تامین مالی برون ترازنامه ای و حسابداری ساختگی استفاده می کنند و بدین وسیله ظاهر خوبی از شرکت در بازار ارائه می دهند، این کار بر اظهارنظر حسابرسان در هنگام تصمیم گیری در مورد تداوم فعالیت شرکت، اثر مستقیم دارد. )دستگیر و سلیمانیان،1386،ص7)
نتیجه گیری
همان طور که در توضیحات ذکر شد، از ابزارهای تامین مالی برون ترازنامه ای در ایران امکان استفاده از ابزاراجاره های عملیاتی وجود دارد که این مسئله ناشی از تاثیر این ابزار بر نسبت های اهرمی و نسبت های سودآوری (بازده دارایی ها، بازده سرمایه گذاری ها، بازده حقوق صاحبان سهام) می باشد که بازده حقوق صاحبان سهام- اثر مالیاتی ان در ایران مورد توجه اکثر مدیران شرکت ها می باشد و باید این مسئله هم ذکر کرد که در سایر کشورها اگر چه امکان استفاده از سایر ابزارهای تامین مالی برون ترازنامه ای وجود دارد ولی باز مهمترین ابزار، اجاره های عملیاتی می باشد که این شاید ناشی از همان تاثیر آن که در بالا ذکر شد، می باشد.
در اینجا می توان به این نکته اشاره کرد که همیشه استفاده از این نوع تامین مالی نمی تواند نتیجه مطلوبی برای شرکت داشته باشد، حداقل در ایران که به این صورت است که این ممکن است ناشی از استفاده نادرست شرکت ها باشد و همچنین ممکن است ناشی از محدودیت استفاده از این ابزارها باشد و همچنین شرایط تورمی که در ایران حاکم می باشد.
منابع و مأخذ
1)دستگیر محسن ، سلیمانیان غلامرضا (1386)› تامین مالی برون ترازنامه ای، مجله حسابدار، سال 21، شماره 182، ص 15- 21
2)تقوي¬مهدي,اسماعيل¬زاده¬مقري¬علي,احمدشعربافي مهرداد,زمانيان عليرضا(1389)، ارزيابي روش تامين مالي برون تراز نامه اي (اجاره عملياتي) بر قيمت سهام و سود شرکتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مجله مطالعات کمی در مدیریت، شماره 2، ص 98-109
3) مرادزاده فرد مهدی، فرامرز جواد(1388)، مطالعه تاثير تامين مالي خارج از ترازنامه بر ارزش شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مجله پژوهشنامه حسابداري مالي و حسابرسي، شماره 2، ص 117-144
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: مطالب و مقالات حسابداری ، ،